هفته های اول پاییز میتوانست خیلی هیجان انگیزتر باشد ولی همه اش سردرد است و بی حالی. صبح با سردرد بیدار میشوم شب با سردرد میخوابم. ریشه هایش انگار تا چشمهایم رسیده و شاخه هایش در پیشانیم پخش است. دارم فکر میکنم اگر تومور باشد، اگر همین پاییز را زنده باشم و بعدش به قول استاد پاتولوژی الفاتحه، چه چیزهایی را از دست میدهم؟ یا اگر همین حالا از دردش بمیرم چه چیزهایی را از دست میدهم؟ و متاسفانه این بار جوابش خیلی چیزهاست و بدبختانه من یک سینوزیتی بیچاره هستم که دانشکده اش روی قله کوه -جایی که باد و بوران و سرما و طوفان گیر است- قرار دارد.
رویاهای کنسرو شده...برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 141