رویاهای کنسرو شده

ساخت وبلاگ
از اشتیاقی که بهش دارم تعجب میکنم، فکر میکردم دیگه این حس رو تجربه نمیکنم ولی بنظرم این حرف که میگه «غروب به اندازه دوست داشتن های اشتباه غم انگیز و به اندازه خالی بودن انتهای قلبت برای دوست داشتن کسی زیباست» تا حدودی درسته هم در مورد غروب هم در مورد دوست داشتن.ولی جایی که الان هستم اونجاییه که حس گنگی داری، نه اونقدری میشناسیش که ازش متنفر باشی و نه اونقدر برات غریبه اس که دوستش نداشته باشی، نمیدونی در ابتدا یه تراژدی بد هستی یا یه درام دل نشین؛ مثل برزخ ناسرانجامی، مثل بین مزه‌ی ترش و شیرین که نمیتونی قطعی بگی ترشه یا شیرین.مثل یه تخم مرغ شانسی که بهت دادن و تو صرفا بخاطر داشتن‌ش خوشحالی، مهم نیست از توش چی دربیاد، به درد بخوره یا نه، لذت داشتن همین تخم مرغ شانسی انقدر خوشحالت میکنه که گاهی حتی شاید دلت نخواد بازش کنی ببینی توش چیه.من درست همونجام، توی غروبی ترین ساعت زندگی با یه تخم مرغ شانسی تو قلبم. • نون ط دسته دار ۱۴۰۲/۰۱/۰۷ |  رویاهای کنسرو شده...ادامه مطلب
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 8 فروردين 1402 ساعت: 15:37

Diger yerlere kaçmak istiyorum Kimden neden ama bilmiyorum Sadeçe artik buralarda kalmak istemiyorum Belki de ozgurlugumi geri almak istiyorum رویاهای کنسرو شده...
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 106 تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1401 ساعت: 18:16

کاش امروز قبل از همان پاییزی بود که فکر میکردم عاشقم هستی. همان پاییزی که منتظرت بودم. چقدر محتاجم به حالی که ذره‌ای امید درونش باشد. چقدر محتاج انتظارم. محتاجم که منتظر آمدن یک روز خوب باشم، انتظار از امید می آید، امیدوار باشم به روزی که دوستم خواهی داشت و منتظرش بمانم. حالم خوب باشد، حالم خوب‌تر شود. • نون ط دسته دار ۱۴۰۱/۰۴/۲۹ |  رویاهای کنسرو شده...ادامه مطلب
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 106 تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1401 ساعت: 18:16

گفت باری به اندازه‌ی بیست و چند سال رو شانه‌هایم دارم و دیگر تصمیم گرفته‌ام خسته شوم از حملش. رویاهای کنسرو شده...
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 123 تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1401 ساعت: 18:16

امشب که زنگ در خانه‌مان را زد و من بی‌خبر از همه جا دیدم با یک دسته گل و هدیه منتظرم ایستاده تا ازم معذرت‌خواهی کند و نشان دهد که رابطه‌مان برایش چقدر ارزش دارد و میخواهد که ادامه پیدا کند؛ به این فکر کردم که آیا این کافیست؟ برای بخشیدن و گذشتن از آدمهایی که خواسته یا ناخواسته به ما ضربه زده‌اند؟ آیا درست است برگشتن به رابطه‌ای که برای تو واقعا تموم شده، با روزهای خوب و بدش پرونده‌اش بسته شده و تو از این آدم و معلقاتش گذر کرده‌ای. آیا یک معذرت خواهی و خواهش ارزش تلاش‌هایت برای گذر کردن را دارد؟ آیا خودت را زیر سوال نمیبری؟ وقتی ماه‌ها تلاش میکنی برای فراموش کردن روزهایی که گذشت، با خودت و احساساتت میجنگی، آنقدر میجنگی تا با خودت به صلح برسی، به آرامش برسی. و یکهو در را باز میکنی و میبینی پیشنهادی وسوسه‌انگیز منتظرت است تا تلاش‌ها و جنگیدن‌ها و آرامش‌ات را زیر پا بگذاری و دوباره خودت را پرت کنی در دل اضطراب‌ها و تنش‌ها. سوالی که باید پرسید این است که آیا آدمی که یک‌بار تو را تنها در این چاه عمیق رها کرده، ارزش این را دارد که دوباره با طنابش به چاه بروی؟ حتی اگر با گل و هدیه درون چاه منتظرت باشد. • نون ط دسته دار ۱۴۰۱/۰۲/۱۲ |  رویاهای کنسرو شده...ادامه مطلب
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 136 تاريخ : سه شنبه 17 خرداد 1401 ساعت: 20:06

یکی از کارهای رومانتیکی که همیشه در نظر داشتم برای ابراز علاقه به یارم بکنم، این بود که کتابی از کتابخانه مرکزی امانت بگیرم و لای صفحه ای که سطرهای عاشقانه داشت و مرا یاد او می انداخت یادگاری ای بگذارم و بنویسم این سطرها تقدیم به تو، بعد کتاب را سر جایش بگذارم و بهش پیام بدهم هدیه ای در کتابخانه مرکزی در فلان قفسه و بین فلان کتاب منتظر توست.قسمت ما که نشد ؛ گفتم اینجا بنویسم حداقل اگر کسی امکاناتش را دارد ایده بگیرد! • نون ط دسته دار ۱۴۰۱/۰۲/۰۷ |  رویاهای کنسرو شده...ادامه مطلب
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 8 ارديبهشت 1401 ساعت: 13:31

وقتی بدون هیچ زمینه ای و برای اولین صحبت مان تصمیم میگیری تلفنی تماس بگیری و قبلش اطلاع نمیدی که بدانی در دسترس هستم یا نه؛ و حتی همان ابتدا بدون اینکه خودت را معرفی کنی (که بدانم این شماره ناشناس لعنتی  شماره ی کی هست)، میگی "یه لحظه گوشی" . به قطع شدن مکالمه در همان ابتدا با جمله ی "ببخشید من الان سر کارم و سرم شلوغه!" هم لابد میگی تقدیر • نون ط دسته دار ۱۴۰۱/۰۲/۰۷ |  رویاهای کنسرو شده...ادامه مطلب
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 146 تاريخ : پنجشنبه 8 ارديبهشت 1401 ساعت: 13:31

نقشه ما این بود که "کوچیک" مرغ باشه و "بزرگ" خروس، تا بتونن با هم خانواده تشکیل بدن. ولی نشد و این دو تا مرغ مثل دو تا خواهر شدن. بعضی وقت‌ها به مظلومیت این دو خواهر فکر میکنم و رقیق میشم. خودمو جای ا رویاهای کنسرو شده...ادامه مطلب
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 161 تاريخ : يکشنبه 14 دی 1399 ساعت: 19:51

اردیبهشت ماه که میرسه تو خیابونا هرکی یه کارتن میذاره جوجه رنگی میفروشه. منم از بچگی با اینکه از هر موجود زنده‌ای بجز آدم میترسیدم اما دلم میخواست اردیبهشت که میشه جوجه رنگی بخرم ولی زحمت نگهداریش رو رویاهای کنسرو شده...ادامه مطلب
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 182 تاريخ : سه شنبه 9 ارديبهشت 1399 ساعت: 12:14

برف‌پاک کن‌ها دست تکان می‌دهند. 

بر سه‌شنبه برف می‌بارد. 

دست تکان می‌دهیم: 

خداحافظ ... 

برف‌پاک کن‌ها از روی تو 

برف سه‌شنبه را می‌روبند. 

من دست تکان می‌دهم؛ 

نقش تو را پاک می‌کنم: 

خداحافظ ... 

بر جاده خالی برف می‌بارد 

و برف‌پاک کنی 

دیوانه‌وار به این سو و آن سوی جدار گلو می‌کوبد.  

 

در گلویم بر نام تو برف می‌بارد... 

 

نازنین نظام شهیدی

رویاهای کنسرو شده...
ما را در سایت رویاهای کنسرو شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6nedtlb بازدید : 169 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1398 ساعت: 19:44